• وبلاگ : ستاره هاي طلائي
  • يادداشت : 3سال 3ماه 3هفته 3روز
  • نظرات : 5 خصوصي ، 55 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      
     

    خوب همه اون سه ها مبارك باشه پسمل گلت رو ببوس

    اينا همه به خاطر اون حس مادرانه هست ...ميفهمم چي ميگي ..من با اينكه شاغل نيستم همين حس رو دارم ...تا حالا فكر ميكردم فقط من اين طوريم

    سلام
    من هم حالت رو درک مي کنم. همه مادران شاغل همينطورن.
    برات آرزوي سلامتي و آرامش مي کنم.
    گل پسر رو ببوس

    سميه جون سلام

    واقعا چه عجب آپ كردي...:)

    ببوس ايليا جونو

    سلام دوستم

    قربون اين گل پسر برم.

    فكر كنم ني ني خاله بيشتر به دردش بخوره و بهتر با هم ارتباط برقرار كنند. اگر چه كه ني ني عمه هم فعلا قند و عسله .ولي هيچ كدومشون جاي خواهر يا برادر رو نميگيرند و اين بچه ديگه به چه زبوني بهتون بگه مامان جون. اونوقت يه خورده از حساسيتهاتون هم كم مي كنيد .

    + مامان پوريا 
    يه عکس از اين پسر ناناز ميذاشتيد دلمون براش تنگ شده
    خوشحالم که حالتون خوبه نگرانتون شده بودم .
    سلام
    3سال 3ماه و 3 هفته و 3 روزگي ايليا جان مبارک


    سلام عزيزم

    سه سال و سه ماه و سه هفته و سه روزگيه گل پسر شيرينت مبارك...انشالله هميشه شاد و سالم باشه و از وجودش لذت ببريد....لجبازي هم توي اين سن فكر كنم يك كم طبيعي باشه...كيارش هم دقيقاٌ‏ لجبازياش همينجوريه....بغضي هم كه ازش نوشتي بازم فكر كنم همه مامانا (مخصوصاٌ از نوع كارمند) باهاش دست به گريبانند...ببوس ايلياي ناز و دوست داشتنيت رو

    + سميه مامان ايليا 

    سلام سميه جان چطوري دلم واسه تو و ايليا تنگ شده بود. اين لجبازي ها رو ايليا هم انجام ميده مخصوصا از شانس من هميشه گير ميده مامان سمي من و بغل کنه و باباش و راحت ميکنه .

    منم حس تو رو دارم. هميشه فکر مي کنم دارم واسه ايليا کم مي زارم. نمي دونم چي بگم. ببوسش پسر خوشگلت رو .

     <      1   2   3   4