Lilypie - Personal pictureLilypie Kids Birthday tickers Lilypie - Personal pictureLilypie First Birthday tickers
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستاره های طلائی
نویسنده :  سمیه

 سلام به دوستای خوب و مهربون من و ایلیا

از صمیم قلبم آرزو می کنم که سال خوبی رو شروع کرده باشین

 ما هم نفسی تازه کردیم از خستگی و روزمرگی وحشتناکی که در طول سال گریبانمون رو گرفته بود ... 5 روز اول رو تهران بودیم و عید دیدنی کردیم و روز ششم هم با خاله سمانه و عمو میثم و دایی محمد رفتیم تبریز... اینکه چرا رفتیم تبریز علتش این بود که من خیلی هوس سفر به سرم زده بود و شهرهای دیگه مملو از جمعیت شده بودند اما به هتلهای تبریز که زنگ زدیم جای خالی داشتند ما هم که تا حالا این شهر قشنگ رو ندیده بودیم شال و کلاه کردیم به اون سمت ... جایی که برخلاف تصورمون واقعا گرم بود
 ایلیای آشفته در باد  در ایل گلی
 
 مهیج ترین خاطره سفر تبریز مربوط میشه به بازدید از موزه آذربایجان: داشتیم واسه خودمون در سده های پیش از میلاد سیر میکردیم که ناغافل دیدیم ایلیا خان در حال دویدن با کفش بر روی یک عدد فرش بسیار نفیس ابریشم که برای خودش کلی قدمت داره می باشند !!! حالا نمی شد بگیریمش چون بدتر فرار می کرد و از این طرف فرش به اون طرفش می رفت!!! ملت هم که ایستاده بودند غش غش می خندیدند .. حیف که از شدت هیجان نه ازش عکس گرفتیم نه فیلم
پس از دو روز تبریز گردی تصمیم گرفتیم که بریم چند جای دیگه رو هم بگردیم(کلا بیخیال که باید می رفتیم سرکار!!!) بنابراین رفتیم به سمت سرعین و اردبیل
سرعین_ سفره خانه سنتی 
 
اردبیل و مقبره شیخ صفی
(آخی کی لالا کرده این تو؟)
 بعد هم رفتیم سمت آستارا و دو روز هم اونجا موندیم... از شانس خوب ما هوا فوق العاده عالی و خنک شده بود
 
  تصور می کنم ماندگارترین خاطره واسه ایلیای نازم مربوط میشه به بندر انزلی!
رفتیم اونجا قایق کرایه کردیم که هم تو دریا کلی گشت و هم از همونجا ما رو برد سمت مرداب... دریا واقعا موج داشت و ما به شدت بالا و پائین می پریدیم و البته خیلی کیف می داد ولی پسرکم از همون اول با لحن بسار مظلومی اشک می ریخت و می گفت: بییم؟ مامان بییم بیون(بریم بیرون)؟؟ دلم براش کباب شد. هر چی بهش کشتی و قایق و مرغ و دریایی نشون دادیم فایده نداشت و بچم غصه می خورد... هنوز که هنوزه میگه رفتیم دریا من گریه کردم...
بیرون که اومدیم واسه اینکه روحیه ایلیا خوب بشه و غم از یادش بره رفتیم محل بازی بادیی که همونجا کنار دریا واسه بچه ها درست کرده بودند و اونجا ایلیا واقعا کیف کرد و نزدیک به یکساعت بازی کرد...
 
 
تهران هم که برگشتیم بازهم به عید دیدنی گذروندیم و آخرین روز از این تعطیلات بلند مدت رو هم یه عروسی رفتیم.
 
برخلاف تصورم ایلیا توی ایام عید واقعا پسر خوبی بود و هم توی سفر و هم مهمانیها کمال همکاری رو با ما داشت... البته به غیر از یه مورد .. اینکه هر روز صبح زود از خواب بیدار می شد و ما رو هم اول با زبون خوش بعد با التماس و در آخر هم با کتک بیدار می کرد!!! می گفت: بریم خونمون!!! میگفتم: مامان اینجا خونمونه دیگه!! میگفت: نه اینجا تختمونه!!!! 
پانوشت: مامان پوریای عزیزم... مدتهاست که نمی تونم برات کامنت بزارم... ایمیلی هم که نداری... هیچ جوری نمیشه حالتون رو پرسید؟
 

دوشنبه 87/1/26 ساعت 2:56 عصر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تولدت مبارک مهر ماهی مامان
ستاره ی کوچکم
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
341454 :کل بازدیدها
20 :بازدید امروز
5 :بازدید دیروز
درباره خودم
ستاره های طلائی
سمیه
یه شب سرد زمستون یه شب پر از ستاره‏های پررنگ قایم شده زیر مه‏آلودی شبهای تهرون: خدا تن یکی از فرشته‏های کوچولوش پالتویی از نور پوشوند. بوسه‏ای از گونه صورتیش گرفت و ... یهو فوتش کرد پایین. و من ... مبهوت از این همه حس ناشناخته درون سینه تپنده‏ام نام این فرشته کوچولو رو گذاشتم ... ایلیا....* یه نیمه شب توی پاییز ... پر از مهر ... بازم عطر خدا توی لحظه هام پیچید ... بازم خدا یه فرشته واسم فرستاد ... یه فرشته ... متولد ماه مهر ... سینه ام یه بار دیگه تپشی خدایی گرفت و امیرعلی نامی قدم به دنیام گذاشت.* و آسمان دل من اینک پر است از ستاره های طلایی ... هدیه های آسمانی خداوند مهربانم*
حضور و غیاب
لوگوی خودم
ستاره های طلائی
لینک دوستان
امید زندگی سحر جون
ستایش ندا جون
پگاه جون و پارسا جون
زندگی و پر حرفیهای من
آرش وروجک
گلهای زیبای زندگی
یونا جون
دیبا و پرند جون
خانوم ناظم
نارگلی جونم
پرنیان بلاچه
خاطرات زهرا نازنازی
ثمانه و مهدیار گل
هیراد و آراد رنگ زندگی
ایلیای مامان میتی
حرم دلم (سنای نازم)
دردونه جون
ارشیا گلی
بولک و لولک
یه جای دنج
صحرا ، مثل هیچکس
پویان مامان
پریسا
دل‏آرام الهام جون
سارا ناناز
لیدا فرشته کوچولو
عشق است به آسمان پریدن
هانا جون مامان مهین
من و دخترم ریما
دلتنگی های بیتا
زینب دخمل ناز
ته تغاری حدیثه جون
پوریا و آریا
بهنیا جون
حامی و مانلی
دانیال بهار جون
ایلیای مامان سمیه
پرهام و پارمین
پردیس و شازده کوچولو
ایلیا و هانای هدیه جون
مهدیار مریم جون
خاطرات آلما جون
ایلیای مریم جون
نیکا جونم
نوید گل
پریا عشق لیلا جون
خاطرات راحله و عشقولیش
فاطمه گل بهار مریم جون
پارمیس تکه ای از بهشت
آندیای مژگان جون
مامانی وروجک
محمد حسین
ماجراهای شهراد جان
هیژا کوچولو
روستایی به نام قلبستان
یه دل خاکی با کلی پاکی
ایلیای مامان رویا
ریحانه زهرا جون
نازنین فاطمه جون
هستی جون
ایلیا جون
آرمان شازده کوچولو
دست نوشته های مریم
شرمینه شهرزاد جون
مانا و مانیا دخترای آسمون
نیکان جون
ایلیای مامان بیتا
مانی کوچولو و مامان
آرین کوچولو
آقا احسان
مزدا و پیشی
مامان کوچولو
دنی دردونه
دوقلوهای بیتا جون
کسری و بچه های خاله اش
فاطمه زهرا کوچولو
سمانه بانو
ستایش سمیه جون
پارسای ریحانه جون
مدار صفر درجه
ستاره ما
زهرای مامان ناهید
نورا کوچولو
معصومه سادات محدثه جون
رادین جون
سینا گل من
امیرمهدی مامان اکرم
آزاده
پوریای مامان عسل
ارمیا گل پسر
بنفشه
اشتراک
 
آرشیو
بهمن 85
اسفند 85
فروردین 86
اردیبهشت 86
خرداد 86
تیر86
مرداد 86
شهریور 86
مهر 86
آبان 86
آذر 86
دی86
بهمن 86
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر87
شهریور87
مهر 87
آبان87
آذر 87
دی87
بهمن 87
اسفند87
فروردین88
اردیبهشت88
تیر 88
شهریور88
آبان 88
مهر 89
ابان 89
اسفند 89
تیر 90
شهریور 90
بهمن 90
اسفند 90
مهر 91
آذر 91
اسفند 91
طراح قالب