سلام .
اولا كه منم باهات قهرم كه اصلاتولد نيومدي و بعدش هم اينقدر دير به دير سر ميزني كه نميدوني چون توي اون يكي وبلاگم آدرس اين يكي رو داده بودم . منم ميديدم براي همه كامنت ميذاري ولي پيش من نمياي
ديدم برام كامنت گذاشتي ذوقيدم فكر كردم لابد پست هم نوشتي
دلم براتون تنگيده
سلام عزيزم
من از مسافرت برگشتم و نوشته شما رو خوندم،ماشالا ايليا جون خيلي عسلتر شده خدا حفظش كنه.
من تا دو سه روز ديگه آپ ميكنم تو هم بيا.
سلام سميه جونببخشيد زودتر از اينها نتونستم بهت سر بزنم.يه کم درگير بود..با خود نه هااا...درگير يه سري کارها.
ميگما ماشالله اين اقا ايلياي شما روز به روز دختر پسن تر ميشه
من که اگ مسئله فاصله سني و اين حرفا در ميون نبود چشم بسته قبولش داشتمحيف که دست و بالم بستس.
عروسي و مراسم ها هم حتما خوش گذشته..ديگه سوال کردن نداره