• وبلاگ : ستاره هاي طلائي
  • يادداشت : به تو نامه مي نويسم ...
  • نظرات : 4 خصوصي ، 62 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     
    خوب راستش من تو تقويم 84 ديدم! 11 اسفند ميشد 2 مارچ! البته از اونجايي كه خودم 11 ارديبهشتم و ميشه 1 مي فكر مي كردم كيارش بشه 1 مارچ اما تو تقويم نوشته بود 2 مارچ!!!!! نمي دونم! گيج شدم!!!

    نمي دونم من دوم مارچ زدم شما چه روزي زديد؟؟؟؟

    آره خيلي جالب ميشد!!! البته كيارش قرار بود 8 اسفند به دنيا بياد دقيق با آرين ولي 3 روز تاخير داشت! يعني من زايمان ديررس داشتم و آخر هم سزارين شدم!!

    سميه جون بارها و بارها نامه زيباي تو را به ايليا خوندم و لذت بردم چه زيبا نوشتي لحظه اي كه يك مادر نياز به آغوش فرزند داره تا ابان خيسش را مثل الان به صورتش بماله و انگشتان كوچكش را درون موهاي مادري كنه كه الان سفيده سفيده

    اميدوارم هر روزت در كنار ايليا همراه با شادي و خاطرات خوش باشه

    ايليا را ببوس

    داداش ايليا .مامان ليلي با اجازه مامان جون شما لينكتون كرد.بوس بوس
    خيلي زيبا نوشتي اشك تو چشام جمع شد.
    سميه جونم سلام خيييييييييييييييييييييييييييييييلي قشنگ نوشتي يه جورايي شدم انشاا... هميشه برات سلامت شاد باشه راستي عزيزم علت نبودنم اين بود كه در مرخصي بودم و ترنم جونم حسابي مريض بود امروز حتما مينويسم عزيزم مواظب خودتون باشين
    خيلي قشنگ نوشتي سميه جون من اولين بار كه اومدم اينجا ديگه هميشه هم بيام ايليا هم خيلي نازه ماشالله

    سلام سميه جونم.... چقده نوشته ات ناز بود ادم گريه اش مي گيره ...

    روزي كه براي بوس كردنمون خجالت بكشن .. واي خدا جونم. ابليا ي گلت رو هوارتا ببوس...

    تولدمهديار 12 خرداده... منتظرتونيم.... راستي رزيم داري كلك؟ كم هم كردي ؟

    سلام مامان مهربون مطلب قشنگي بود
    سلام سميه عزيز چقدر ازمتن شيوايت لذت بردم و به قول معروف جانا سخن از زبان ما مي گويي من بخاطر بيماري پارسا اصلا حوصله كانكت شد ن نداشتم امروز حالش كمي بهتر شده و منهم تونستم به شما دوستان خوبم سري بزنم .ايليا جون بايد به داشتن چنين مادر خوش ذوقي افتخار كني عزيزم هميشه پاينده باشي.
    + بيتا مامان ايليا 
    سلام عزيزم. ميشه عكس ايليا رو ت. لينكهات عوض كني/

    سلام سميه جون

    عزيزم مگه ميشه يه دوستي با اين همه بااحساسي رو فراموش كنم. هر دو يا سه روز يه بار سر ميزدم ولي آپ نبودي. در ضمن ما روزاي جمعه و شنبه تعطيليم واسه همين نتونستم زودتر بيام و متن خييييلي قشنگتو بخونم و با هر كلمه اون يا اشك از چشام سرازير بشه يا دلم قيلي‏ويلي بره.

    ايليا جون افتخار كن يه همچين مادري داري. ماماني با احساس و لطيف چون گل. اميدوارم هميشه و همه جا شاد، سلامت و خندان در كنار هم باشين.

    چقدر قشنگ نوشته بودي خصوصا وقتي از بزرگ شدن و فاصله ها نوشته بودي ان شاا... به همراه مامان گلش هميشه سالم و شاد باشي و سايه شون بالاي سرت باشه
    سلام . آره خودم هستم . ممنون از لطفت
    چقدر عشقولانهفكركنم چيزهايي كه نوشتي حرف دل همه ما مادرهاست .خدا نگهداره ايليا جون رو برات وهمه بچه ها رو براي مادرهاشون.راستي وبلگ آرين آپه...
     <      1   2   3   4   5      >