ساجده جون منظورم رو سه بار گفتي
بعدش؟؟؟
بيا خونمون
دلم براتون تنگيده
خدا رو شكر گل پسر خوب شده
ماماني اينقدر هم خودت ناراحت نكن ..........درسته كه اگه بچه تو خونه و پيش مامانش باشه بهتره و كمتر مريض ميشه ولي وقتي آدم نمي تونه و مجبوره كه اونو بزاره مهد كه ديگه نبايد اينقدر ناراحت بود
تو مهد هم از صبح كلي بچه ها بازي ميكنند و سرگرم ميشند
سلام عزيزم..چه قدر دلم براي ستاره طلايي جونم تنگيده بود..خانمي مطمئنم چيزي نيست...........تو رو خدا غصه نخور...من كه كلي دعا ميكنم براش...
راستي.....
جشن تولد وبلاگيه فاطمه زهرا......[قلب]با اومدنتون کلي خوشحالمون کنين[ماچ][قلب]
سلام خوبي ايليا جون ناناز چطوره
خوش ميگذره زياد نگران نباش عزيزم انشاالله كه چيز مهمي نيست
خدا رو شکر که ايلياي گلم خوب شد راستش از اين تب سراغ ايلياي منم هم اومد و خيلي روزاي بدي بود خدا رو شکر خوب شد اينقدر خودتو ناراحت نکن بلا خره ايليا هم روزي بزرگ ميشه وميفهمه که در چه وضعيتي بودي تازه ما مامانا هميشه تا اخرين لحظه هم سعي ميکنيم واسه بچه هامون کم نزاريم پس اينقدر عذاب وجدان نداشته باش
ان شاا... كه ازمايشات هم چيز خاصي نيست و حال ايليا خوب خوب هستش
منظورم
واژه ي مادر يه خصلت هايي داره كه خيلي هاش رو فقط مادرها مي بينن و مي فهمن. يكي از اونها آرمان گرايي براي طفلشون هست. همه ي مادرها كلي ايده و برنامه دارن كه حتي وقتي اجراش كنند باز هم به نظرشون كارهاي نكرده اي وجود داره كه مي تونه باعث قصه اش بشه. پس به چيزهاي بد فكر نكن كه ايليا بيشتر از اينكه به يه مامان باهوش و كاردان و عالم نياز داشته باشه به يه مامان خوشحال و سرحال و شيطون نياز داره. هموني كه خودت داشتي و ازش راضي بودي.
تازه يه كم هم به ايده ي مادر كيفي به جاي مادر كمي فكر كن..
الكي نگو مامان خانوم
ايليا دلش خيلي هم براي من تنگ مي شه