• وبلاگ : ستاره هاي طلائي
  • يادداشت : كوچولوي مامان
  • نظرات : 1 خصوصي ، 35 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام سميه جون.چه عجب وبلاگ اين گل پسر رو آپديت كردي.نميگي ما دلمون براش تنگ ميشه.
    پس بالاخره مهدكودكش رو انتخاب كردي و رضايت دادي كه بره.راستش من الان از مهد رفتن هيراد خيلي راضي هستم.اگه مريض شدنش رو بگذاري كنار هيراد خيلي با بچه ها قشنگ بازي ميكنه..ديگه هركي رو توي خيابون ميبينه ميگه مامان اين دوست منه!!!
    خيلي چيزها توي مهد ياد گرفته كه من اصلا نه وقت و نه راه ياد دادن رو بهش بلدم.اولين چيزي كه ياد گرفته بود 4 زانو زدن بود.اينقدر قشنگ 4 زانو ميزنه كه من عمرا بتونم بهش ياد بدم...به هرحال بدون كه زمان خوبي ايليا رو به مهد فرستادي.چون ديگه سنش رسيده...خيالت هم راحت .در كنار تمام بديهايي كه فكر ميكنيم مهد داره خوبيهاش قابل شمارش نيست..ايليا رو از طرف من ببوس.