سلام سميهجون خسته نباشي چه پست جالب و خوندني بود

ايليا جون هم ديگه ماشالله خيلي بزرگ و ناز شده عكسهاش هم خيلي محشر بود

سميه جونم سلام چه خبرا خوبي ماشالله به اين تقويم تاريخ خيلي جالب بود و عكسا هم محشر‏ حيف كه من نتونستم بيام و ببينمتون

دست گل ماماني درد نكنه كه زحمت كشيده و اينهمه نوشته ولي.... همه نوشته ها يكطرف و كپي جملات ايليا و عكساشم يكطرف، منكه حسابي با حرف زدنش كيف كردم

شاد و سلامت و خوشبخت باشي عسيسم

سلام سميه جون.ماشاالله هزار الله اكبر به ايليا جون واسه خودش مرد شدهعكسها هم مثل هميشه قشنگ بود دستت درد نكنهراستي امروز تولد علي مهربون منه شما هم دعوتيداقبلا از لطفتون سپاسگزارم و فداي قدمهاي پر مهرتون ميشم

ما هم پا به پاي شما كه بدو بدو اين پست رو نوشتي دويديم و همش رو خونديم و البته كيف زياد هم كرديم. گزارش نويسي ات خوبه هاماشاالله بچه ها تو اين سن حرف زياد مي زنن اما حرف زدنشون چون شيرينه آدم حوصله مي كنه همشو گوش بده. من گاهي سر به سر نيما مي ذاريم و يه چيزي رو كه با مزه ميگه ميخوام چند بار تكرار كنه. ايليا جون رو ببوس و تند تند هم بنويس

چرا كه نه خانمي!!!!

به نظر من بچه ها واكنششون در مورد كارهاي مختلف فرق مي كنه! يكي زودتر مي تونه و يكي ديرتر...

از نظر روانشناس ها در اين زمينه بچه حتما بايستي آمادگي داشته باشه. تازه مادر هم بايد آمادگي داشته باشه كه بتونه اين كار رو به نحو احسن انجام بده...

به نظرم البته با توجه به مطالبي كه در سي دي ها گوش كردم و در كتاب ها خوندم مراقب باش بهش يه موقع از نظر روحي فشار نياد و اگر كه اين كار رو شروع كردي، هي برنگردي و دوباره شروع كني!

دكتر هولاكويي مي گه اگر مي بينيد بچه آمادگيش رو نداره و يا خودتون، يه بار كه اين كار رو كرديد و جواب نگرفتيد يه ماه صبر كنيد و دوباره شروع كنيد...اصلا هم نبايد بترسه....

سلام سميه جون....گزارش خوشگلي بود و خوشحال شدم كه ايليا جون اين همه روزهاي شاد و قشنگ رو پشت سر گذاشته و حسابي مردي شده ماشالله....چقدر هم خوشگل همه چي رو توضيح ميده ....

عکسهاش هم خيلي خوشگل بود در واقع پسر کوچولوي ما خيلي خوشگله و هر عکسي مي گيره تک و بي نظيره

سلام عزيزم

به به چه پسر خوشگل و بزرگي شده ماشالا

چه عكسهاي محشري

خوب خودتو راخت کرديا... از اين به بعد ماهي يه گزارش بنويس وتمام

چه ناز حرف ميزنه اين اقا کوچول

سلام سميه جون

پستت عالي بود...ماشالله به گل پسرت كه اينقدر عسل و خوردني شده...خدا حفظش كنه....اسفند يادت نره عزيزم.ببوس ايليا جونو

سلام مامان ايليا

من اولين بار كه به وبلاپتون اومدم .ايلياي نازنين تقريبا همسن

كسري منه

خدا حفظش كنه اين ناز نازي و شيرين زبون رو

هميشه شاد باشيد

سلام خانومي خوبين

ايليا جونم خوبه مي بوسمش قربونشششششششششش انشالله هميشه خوب وخش و شاد باشيد با اين گل خوشکلتون

منم شما را لينک کرم

سميه جون سلام

توهم نمياي نمياي...يهو پوستمو مي كني ها

البته شوخي كردم...چه با دقت و روز شمار خاطرات رو نوشته بودي...

چقدر مناسبتو تولد و اين خبرا...

ماشاله ايليا بزرگ شده...كاش تو قرار ميومدمو مي ديدمتون

سلااااااااااااااااااااااااااااااااام

واي كيف كردم به خدا عزيزم خيلي دوست دارم

خوشحالم كه اين همه بهت خوش گذشته