بابا تو كه دل من بردي تو خونه، اينجوري كه تا شب نميتونم سر كار بمونم اون هم با اين همه كار. با اين نوشته هاي قشنگت دل واسه ايليا خيلي تنگ شد.
در مورد آرزوهات بايد بگم واقعا خيلي بدي كه آرزوي دوم معنويت رو نوشتي قرار بود ديگه حرفش رو هم نزني.
آرزوي سوم معنويت هم اولين و بزرگترين آرزوي منه.
آرزوهاي زمينيت هم كه با آرزوهاي من مو نميزنه.
اميدوارم پدر خوبي واسه ايليا و همسر بهتري براي تو باشم.
موفق باشي. خدا نگهدار