• وبلاگ : ستاره هاي طلائي
  • يادداشت : كوچولوي مامان
  • نظرات : 1 خصوصي ، 35 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    ايليا جونم 28 ماهگيت مبارك اميدوارم 120 ساله بشي عزيزم

    منم اين تصميم را دارم و ميخوام بعد ازعيد پرهام را بذارم مهد تا از اين خود مختاري و يكه تازي تك نوه بودن دربياد

    ايليا را ببوس

    سلام عزيزم
    ماشالا به اين گل پسر

    انشالا به مهد کودکم به خوبي عادت ميکنه و کلي چيزاي خوب ياد ميگيره

    سي و دو ماهگيش مبارك باشه اين فسقلي

    خيلي خوبه که همه چي ميخوره.ميوه بيشتر بهش بده

    در مورد حرفاي بد نگو كه منم دلم خونه همش رو هم از اين سي دي ها ياد ميگيرن ...

    به نظر من سميه جون مهد الان خيلي زوده.درسته اجتماعي ميشه اما هر هفته مريض ميشهو اين خيلي بده/ميبوسمتون

    سلام . چه عجب از اين طرفا . خوش اومدي .

    آخه ماهي يكبار آپ مي كني . نمي گي ما دلمون واسه اين آقا خوشگله پهلوون تنگ ميشه .

    سي و دو ماهگيش مبارك . ايشا ا.. 320 ماهگيش .

    به نظر منم از يه سني ديگه مهد كودك لازمه براي بچه . كار خوبي كردي .

    مباركه . ني ني دار شدن خواهر شوهر هم مبارك باشه .

    خوب پس آقا ايليا هم مهدي شد. اميدوارم از مهد خوشش بياد. در مورد پوشك هم هيژا هم براي دستشويي بزرگ تا 3 سال و 3 ماه استفاده كرد.

    سلام سميه جون ... دو سال و هشت ماهگي ايلياي قشنگت مبارک ... مطمئن باش خيلي زود از محيط اونجا خوشش مياد و کلي هم روابط اجتماعيش تغيير ميکنه. ... فقط بايد بهش کمي زمان بدي . گل پسر شيرين زبون و خوشگل و نازنازيت رو ببوس که کلي دلمون برايش تنگيده
    راستي با اجازه ات لينکت مي کنم
    سلام سميه جان
    من چندباري توي وبلاگت اومدم ها ولي فکر مي کنم اولين باره که کامنت ميذارم. انشالله گل پسرت به مهد زودتر عادت کنه و اونجا رو دوست داشته باشه. اين عذاب وجدان رو هم نگو که داغ دلم تازه ميشه.

    سلام سلام صد تا سلام

    خوبي؟ خوب پس بالاخره ايليا جون هم مهدكودكي شد. اينطوري خوبه كه يواش يواش عادت كنه بعد از يك مدت آنقدر دوست داره بره كه حاضر نميشه يك روز كنسلش كنه. مال ما كه الان اين مدلي است.

    سلام. به به چه عجبا از اين طرفا!

    اشتباه نكردي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    راستي چي شد به فكر آپ افتادي؟

    بگذريم.مرسي كه به ما سر زدي و در مورد پرده نظر دادي؟

    سي و دومين ماهگرد گل پسرت مبارك

    خوشحالم كه مهد مي ره فقط خدا كنه مثل مهد رفتم آقا احسان ما

    نباشه؟

    چه عجب بالاخره شما آپديت كردي . مهد كودك رفتنش مبارك باشه . چه خوب كه زود با مهد كنار اومد . زندائي شئن شما هم مبارك باشه و انشاا... زود زود هم خاله شوي

    سلام دوست عزيز

    وبلاگ زيبايي داري

    خوشحال ميشم به وبلاگه كودكانه من هم سر بزني

    موفق باشي

    چه كار خوبي كردي فرستاديش مهد.چون تغييرات خوبي ايجاد مي كنه.ممكنه اوايل يه مقداري سخت باشه اما در كل خوبه.راستي سميه جون اين صفحه نظراتت براي من خيلي خيلي دير باز مي شه.نه بگم الان ..بارها اومدم نظر بذارم اما باز نمي شد.فكر نكن بي معرفت شدما..........
    سلااااااااااااام
    مثل اينكه اينحا فقط تو ماهگردا آپ ميشه ....
    بوووووووووووووووووس
    موفق باشي گلم
    سلام سميه جون.چه عجب وبلاگ اين گل پسر رو آپديت كردي.نميگي ما دلمون براش تنگ ميشه.
    پس بالاخره مهدكودكش رو انتخاب كردي و رضايت دادي كه بره.راستش من الان از مهد رفتن هيراد خيلي راضي هستم.اگه مريض شدنش رو بگذاري كنار هيراد خيلي با بچه ها قشنگ بازي ميكنه..ديگه هركي رو توي خيابون ميبينه ميگه مامان اين دوست منه!!!
    خيلي چيزها توي مهد ياد گرفته كه من اصلا نه وقت و نه راه ياد دادن رو بهش بلدم.اولين چيزي كه ياد گرفته بود 4 زانو زدن بود.اينقدر قشنگ 4 زانو ميزنه كه من عمرا بتونم بهش ياد بدم...به هرحال بدون كه زمان خوبي ايليا رو به مهد فرستادي.چون ديگه سنش رسيده...خيالت هم راحت .در كنار تمام بديهايي كه فكر ميكنيم مهد داره خوبيهاش قابل شمارش نيست..ايليا رو از طرف من ببوس.
     <      1   2   3      >