سلاممممممممممم مامان سميه ي عزيز:-) جيگر پسر 20 ماهه ي شما رو برم من که دل منو بردهههههههههه:******* قربونش برم خيلي عسل شده:******* حسابي از طرف من ببوسيد صورت ماهشو:**** بوووووووووووووووووووووووووووووووووسسسسس

سلام سميه جون .كجايي نگرانت شدم .يه خبري منتظرم

ايييييييييييييي جاااااااااااااان چه پسريييييييييي...

ماهه...جيييييييييييييگشو برم من انقده شيرينه....

سلام خانومي

اي بابا! گويا يكي از بچه هاي آزمايشگاه تو پارسي بلاگ وب زده بعد نمي دونم من چرا وقتي براي تو كامنت مي گذاشتم عكس اون مي آمد!!!!! هر كاري كردم درست نشد كه نشد!

سلام خوبي سميه جون. چرا جلو در اتاق عمل ؟ نگران شدم به خدا . چي شده بود. زود بيا بهم بگو . قرار وبلاگي هم ناراحت نباش ايشالله يه دونه ديگه زود زود مي زاريم. اين عسل پسر و ببوسش .

حرف کوچيک دارم ... (متن و نوشته ها رو مثه هميشه با دقت ميخونم اما اينبار معذورم از کامنت ..اين رو براي همه مينويسم)[گل]

سلام كجايي تو؟؟؟ديركردي..

سلام عزيزم. ممنونم از احوالپرسيهات . خدار و شکر به لطف دعاهاي شما دوستان خوبم حال پسرم خيلي خوب شده .

سميه جونم از لطفت به من و ترنم هزار بار ممنون

دل به دل را داره ديگه

واكسنشو زدي يا نه

اقاها كه ترسو نميشن اونم با اين همه كاراي ناز ..ما هم 10 تا دوست داريم

قربونت برم من ايليا نانازي كه آقا شددددددددددددددي .

ديگه براي خودش مردي شده سميه جان

واكسنشو زدين؟

چرا آپ نميكني سميه جون؟

سلام.

خوبيد ؟

مي بينم كه به متن توضيحي را اضافه كرديد و خيال ما را راحت كرديد .

از خوندن شيرين كاري هاي ايليا جون كلي كيف كردم...واقعا هر بچه اي دنيايي است كه نياز به كشف كردن داره...و هر بچه اي يه جور شيرين و دوست داشتني است...از طرف من ببوسيدش...راستي از خوندن اين پست ات تصميم گرفتم آرماني رو و در واقع خودم رو ! ببرم سينما...دلم لك زده براي سينما...آخرين بار كه رفتم ماه آخر حاملگي ام بود كه فيلم مكس رو ديدم و كلي خنديدم...